1. دنیا سایه¬ای از عرش دانم. 2. حضرت مهدی (عج) گنج¬روان خوانم که از کنز جاری آمد. 24. در تداعی نماز طعمی¬دگر یابد و معنای عروج درک گردد . 58. سیر درون پایان دارد لیکن بر سیر برون انتها ندیدم که انتهای سیر درون از خود برهی و انتهای سیر برون پای بر عرش¬یار بنهی. 74. صفحات قیامت بر مرکز هستی گرد آیند. 75. در صحفات¬قیامت هرچه جای خود قرار دارد. 76. صفحات¬قیامت بزرگ و ضخیم دانم که دنیا چون سایه¬ای گم گردد. 84. ردّ شیطان در فناوری دیدم. 95. ابتدای¬راه چون گذر بر گنه افتد از خفی آن نیز بگذر که انتهای¬راه یار ایستاده بینی پس از نقطه آغاز بر تو بنگرد . 99. ریشه¬بیماری درعلّت است نه¬فقط درخاک و عوامل این¬سو! 103. سرنوشت چون رودی¬خشک در نظر آید که به انواع ریاضات و ابتلا از آن به¬در آیی. 108. آن¬کس به وحی اعتقاد دارد چرا از مرگ بهراسد که قرآن می¬فرماید: نه¬تأخیر افتد و نه¬تغییر یابد . 133. بدان انسان¬نخستین در غاری به¬وجود آمد، دور از چشم¬ها! 141. تداعی؛ شهودعینی باشد، مرحله¬ای¬خاصّ که خالی از ذهن آید پس بدان دیواره¬ذهن کوتاه باشد و بدین¬جا نرسد. 150. گنجینه¬ربّ نزد مولا علی(ع) دیدم به¬وضوحی که شعاع ازلی نداشت که-از ربّ باشد. 156. بازتاب وحی شکل جدیدی از انسان پدید آرد، زیبا! 166. کالبد زمینی شخص خالی از حیات معنوی نباشد که بر آن منطبق آید. 176. ایران¬بزرگ بخشی¬کوچک برای یهود در نظر گیرد. 208. پایان بشر دیدم به سردی¬ای فراگیر! 244. چون «مَعَ¬الْحَقّ» کامل گردد، نزد حقّ آیی. 245. شکفت¬اوّل از خود به¬در آیی و شکفت¬دگر پیراهن¬خلقت از تن به¬در آری که چون غنچه¬ای از وحی بودی بر نگرش حقّ! 268. بدون فقر و فشار و بیماری زنگار از دل نرود که نهایت فقر به خودش باشد، سلطنت فقر! 287. دنیا ارتعاشی است که از ذرّه آید. 288. آگاهی از پیِ ذرّه آید. 308. زیبایی نهفته در سینه دارم پس به قرآن گشایم. 329. گفتمان جدید در دنیا بالا خواهد گرفت پس آغاز آن از منطقه بیاض ترکیه باشد. 355. چون نور حقّ وجود سالک گیرد و روشن نماید، عرصه بر وی گشاید. 373. چو انسان¬کامل در شعاع¬احدیّت آید شعاع¬توحیدی در او شکل گیرد پس بر سیر کلّ عالم نظاره آرد. 391. نهایت انسان به فردیّت خود رسد. 392. سرّ رسول¬خدا نقطه باء دانم که نهایت در صمدیّت جای گیرد و اشکال ریزد. 412. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»! دانستم نقطه¬ای در ضمیر باشد که در پهنه¬هستی گم آید. 421. بهائیّت جعل دانم لیکن «وَلَا تَعْتَدُوا»! 426. شکست اسرائیل در «بِیتْ لَحْم» دیدم. 444. بر مقوله فناوری توقف آید. 445. زنجیره ژنتیک پیش رود تا ایشان در بر گیرد. 446. شئای عظیم میبینم، از دریای مدیترانه بیرون می¬بینم، نقاب ربّ میبینم و خود فرای زمین میبینم. 455. فاصله شب و روز کوتاه میبینم پس اینطور گستراند سپس «وَ وَضَعَ ٱلمِيزَان»! 487. زیباترین کلام آن باشد که ذرّه¬ای حقّ در آن آید. 582. مختصات الهی در تنه خلقت جای گیرد پس زمان و مکان شاخه¬های آن باشد.